تابش قطره

فروغ قطره ای در خلوت تنهایی

تابش قطره

فروغ قطره ای در خلوت تنهایی

تابش قطره

بهانه ای برای بیان برخی معارف دین مبین اسلام و آموزه های مکتب اهل بیت علیهم السلام و مطالب مورد نیاز زائران و مسافران سفر معنوی حج و عمره و عتبات

چهار بانوی بهشتی / حضرت خدیجه

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ


خدیجه "مادر مهربان شریعت" 

موقعیت حضرت خدیجه تا حدودی اختصاصی است و من فکر می کنم که این هم از موهبتهای الهی است ...

بسیار به ندرت زنانی در طول جامعه بشری بوده اند که در دوران زندگیشان درخشیده و بر صفحات تاریخ نام آنها از نظر موقعیتی که داشتند ماندگار شده است که حضرت خدیجه (س) هم یکی از همین بانوان است که در جامعه آن روز با همه مشکلات و کوته فکری مردم، این خانم به دلیل موقعیتی که داشتند و نیز شرف و منزلت و عفت ایشان باعث می شد که دیگران نتوانند به محضر آن خانم بی حترامی کنند و هم اینکه از نظر اقتصادی گزارش می شود به این که خانمی ثروتمند بودند و مردانی را استخدام می کردند و برای تجارت میفرستادند که باز این هم نفوذ و قدرت اجتماعی و اقتصادی حضرت را نشان می دهد که در آن زمان از گزارشهای تاریخی کاملاً مشهود است. و البته فراتر از آن، از دوران جاهلیت که جلوتر بیائیم مسئله ایمان آوردن حضرت خدیجه (س)  به اسلام و به پیامبر اکرم است. از زمانی که ایشان متوجه شخصیت پیامبر اکرم می شوند شیفته این وجود مبارک می شوند که این خود نشانه باز و روشن بودن قلب و ضمیر حضرت خدیجه (س) است است که جذب رسول الله می شوند و .....

از گزارشهای اهل سنت و حتی در برخی احادیث ما هم که در بحار الانوار آمده چنان برمی آید که حضرت قبل از ازدواج با پیامبر، ازدواج کرده بودند اما در آن دوران بدون همسر بودند ومشغول کار تجارت. با این حال این موضوع که وجود مبارک پیامبر ایشان را شیفته می کند نشان دهنده این است که حضرت خدیجه (س (تصمیم خود را گرفته و مسیر خود را مشخص کرده و اگر فردی بود که فقط به مسائل مادی و اقتصادی می پرداخت هیچ وقت نمی آمد شیفته فردی مثل پیامبر شود که جسته و گریخته - چنان که گزارشها نشان می دهد - از ورقة بن نوفل که پسر عمویشان بوده و یا از برخی از علمای یهود و مسیحی فقط خبر هایی را در مورد حضرت رسول شنیده بودند. شیفتگی ایشان به پیامبر به خاطر گرایش به حق و حق پرستی بوده که در این راه قدم بگذارند و باز در کتابهایی که شرح حال ایشان را می نویسند آمده که ایشان در میان زنان اولین کسی است که در آن جامعه جهل و تاریکی و ظلالت که فقط بت پرستی حاکم بود و دین حق چندان موقعیتی نداشت اسلام را می پذیرند و به پیامبر اکرم ایمان می آورند و از حضرت حمایت می کنند و از دین جدیدی که در آن جامعه تاریک پشتوانهای نداشت کاملاً حمایت می کنند و سرمایه شان را در این راه خرج می کنند چون می دانستند که برای پا گرفتن یک دین جدید و یک حکومت جدید مسئله اقتصادی بسیار مهم است از این رو ایشان داراییشان را در راه اسلام و پیامبر خرج می کنند و باز در گزارش و شرح حال حضرت داریم که هر امری که از جانب پیامبر می آمد ایشان اطاعت می کرد و در مسئله ازدواجشان هم با اینکه حضرت خدیجه چنان ثروت و مکنتی داشتند اما طبق گزارشها در مسئله مهریه هم همان مهریه های را که پیامبربرای همسران بعدیشان هم تعیین می کنند که یک مهریه متوسط و رایج در آن زمان بود ایشان هم همان مهریه را می پذیرند منتها چون رسول اکرم قادر به پرداخت این مهریه نبودند حضرت خدیجه خودشان ضمانت می کنند که این مهریه را بپردازند که باز این هم نشانهای است از بزرگواری روح خدیجه (س).

 موقعیت حضرت خدیجه تا حدودی اختصاصی است و من فکر می کنم که این هم از موهبتهای الهی است که وقتی نقشه خداوند بر آن است که پیامبری در این زمان و در جامعه جهل زده شبه جزیره عرب ظهور کند و برای آن که در آن جامعه این دین بتواند رشد کند و رهبر این دین بتواند در بین افرادی که متصل به زر و سیم بودند و متصل به بتها و مسائل مادی بودند ظهور و شرف و موقعیتی داشته باشد و چشم آنها را بگیرد می بایست که یک پشتوانه اقتصادی هم داشته باشد اما خداوند این پشتوانه اقتصادی را در یک مسیر طبیعی قرار داد یعنی دست خداوند از پشت صحنه چنان ترسیم کرده که حضرت خدیجه در آن موقعیت زمانی بتواند بدون اینکه از موقعیت خود عقب نشینی کند چنین نقشی را ایفا کند. البته بعضی گزارشها نشان میدهد که وقتی حضرت خدیجه زنده بودند پدرشان هم زنده بوده ولی برخی از بزرگان ما سعی کردهاند بگویند که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر ازدواجی نداشتند اما خود من چون در شرح حال حضرت بسیاری از کتابها را ورق زده ام - چه اهل سنت و چه شیعی - به این نتیجه رسیدم که حتماً ازدواجی در گذشته بوده که ایشان در خانه پدرش و با ایشان زندگی نمی کرده و اگر قرار بود ایشان یک دختر خانمی باشد که ازدواج نکرده در جامعه آن روز باید تحت سلطه پدر می بود. اما باز هم گزارشها می گوید که مقداری از ثروتهای حضرت خدیجه در نتیجه همان ازدواجها به ایشان رسیده بود و خودشان هم بالاخره نوه عبدمناف بودند و از خانواده بزرگی بودند و به همین دلیل جایگاه خودشان را داشتند. باز موقعیت زن در بین این قبایل همانطور که گفتم مقداری فرق میکرد. در بین قریشیان زنها بیشتر می توانستند حضور داشته باشند تا در بین قبایل دیگر. همان طور که هند زن ابوسفیان هم در جای خودش موقعیت ضعیفی ندارد. حضرت خدیجه هم از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردار بودند و چون بین افراد هم شناخته شده بودند و معمولاً در آن روزگار موقعیت خانوادگی در بین قبایل بسیار اهمیت داشت از این رو افراد معمولی جرات نمی کردند نسبت به ساحت ایشان بی احترامی یا توهین کنند که این خودش خیلی مهم بود.

معمولاً برای هر دین وشریعت جدید و برای هر رهبر، داشتن پشتوانه سیاسی و اقتصادی ضروری است تا یک قدرت ظاهری داشته باشد تا مردم در برابر دعوتها و سخنان آن رهبر، مطیع باشند و سر تعظیم فرود بیاورند. علاوه بر صفات خود رسول اکرم در درستکاری، امین بودن و راستگویی که در جامعه مشهور بود و اعمال خود پیامبر در طول حیاتشان از نظر دعوتهای طبقات بالاتر جامعه ، از نظر مالی یا از نظر قدرتی پشتوانه بودن حضرت خدیجه برای پیامبر اکرم بسیار مؤثر بود.

 نکته ای را که مایلم بگویم مسئله پذیرش امامت و ولایت امیرالمؤمنین است همان طور که می دانید واقعه غدیر خم و آیه مربوط به مسئله ولایت امیرالمؤمنین در سالهای آخر رسالت پیامبر اکرم نازل شد اما حضرت خدیجه چند سال قبل از هجرت از دنیا رفتند. پیامبر اکرم در زمان حیات حضرت خدیجه مسئله ولایت امیرالمؤمنین را - چنانکه نقلها روایت می کند - به ایشان گوشزد می کنند و ایشان ولایت امیرالمؤمنین را می پذیرند و با ولایت امیرالمؤمنین از این دنیا می روند کما اینکه هنوز مکلف به این پذیرش نبودند اما از آنجایی که حضرت مطیع پیامبر و مطیع رهبرشان بودند و هر دستور پیامبر را قبول می کردند، مسئله ولایت را هم که هنوز در موردش آیه نیامده بود پذیرفتند.

  وصیّت خدیجه(علیها السلام):

حضرت خدیجه(علیها السلام) سه سال قبل از هجرت بیمار شد ریاحین الشریعه،ج2،ص77. پیغمبر(صلی الله علیه وآله)به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه(علیها السلام)، "اما علمت انّ الله قد زوجّنی معک فی الجنّة" آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خدیجه(علیها السلام) دل جویی و تفقّد کرد او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.

چون بیماری خدیجه شدّت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم:

من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی. عرض کرد یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(علیها السلام)اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد زننده ای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه می کنم تا برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی." پس فاطمه زهرا(علیها السلام) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)آن پیراهن را برای خدیجه(علیها السلام)فرستاد واو بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: "ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوار تریم که کفنش را به عهده بگریم."شجره طوبی، ج2،ص235پند تاریخ، ج2،ص22

منبع : پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه باقر العلوم (ع)

  • جواد حسینی کاشانی

بانوی بهشتی

خدیجه

مادر مهربان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی